مراحل رشد کسب و کار
به مراحل رشد کسب و کاراز سئوبلک خوش امدید.
این مقاله به شما کمک میکند تا از مرحله کسب و کار خودتون اشنا کنه و بهتر مسیر اینده خورتونو ببینید و تصمیم گیری کنین.
با سئوبلک همراه باشید.
مرحله اول: نوزادی
اولین مرحله از مراحل رشد کسب و کار نوزادی است.
بسته پیشنهادی شما می تواند بهترین محصول یا خدمت در سرتاسر دنیا باشد اما اگر آن را به بازار عرضه نکنید، هیچ فایده ای نخواهد داشت. بسیاری از کارآفرینانا با متمرکز نکردن انرژی خود بر توسعه برنامه های مؤثر فروش، مرتکب اشتباهی مرگبار می شوند. حداقل 80 درصد زمان خود را صرف فروش کنید. لوگوهای تجملی و کارت ویزیت های طلاکوب را فراموش کنید. اگر محصول شما کامل نیست، نگران نباشید.
شما زمان کافی برای دستکاری کردن و تنظم آنها را در اختیار دارید. راز مهم این است که آن را در معرض عموم خریداران بگذارید. تفکرات شما درباره محصولتان اصلا مهم نیست؛ چیزی که واقعا مهم است این است که آیا مشتریان بالقوه آن را می خرند یا نه.
بسیاری از کارآفرینان، مخصوصا آنهایی که تازه کار و بی تجربه هستند، خود را مدیران ارشد اجرایی تصور می کنند که نمی توان با موضوع بی ارزشی مثل فروش، مزاحم کارشان شد. آنها تصور می کنند که محصولاتشان به خودی خود فروخته می شوند و معمولا اشتباه فکر می کنند. به انبوه مردم نزدیک شوید تا ببینید چه عکس العملی نسبت به محصولتان نشان می دهند. یا یک میز در نمایشگاه های ارزان قیمت تهیه کنید یا میهمانی برای دوستان نزدیک و همسایه ها ترتیب دهید. در رابطه با هر موضوعی که شانسی برای کسب و کار شما به حساب می آید، سریعا اقدام کنید.
بیشتر بخوانید:
مرحله دوم: کودکی
دومین مرحله از مراحل رشد کسب و کار کودکی است.
شروع دوران کودکی اینگونه است که رئیسی در کار نیست و صاحب کسب وکار می تواند آنچه را که دوست دارد انجام دهد. در ابتدار دوران کودکی کارها به خوبی پیش میرود و همهچیز تحت کنترل است. در این دوران صاحب کسبوکار با کمال شوق و رغبت به سرکار خود میرود او ساعات زیادی را به کار کردن میگذراند و از این بابت سرگرم و خوشحال است. او ده یا دوازده یا چهارده ساعت در روز و هفت روز هفته و حتی زمانی که در خانه است کار انجام میدهد.
تمام فکر و احساس او متمرکز بر کار جدید است و گاهی در کنار کاری که تخصص دارد کارهای دیگری نیز انجام میدهد؛ بنابراین نه تنها تولید میکند بلکه میخرد، میفروشد و حملونقل میکند تشخیص دوران کودکی یک کسبوکار بسیار ساده است زیرا متخصص و مالک کسبوکار یکی هستند.
سخت کار میکند تا پول بیشتری دربیاورد گروه به گروه مشتریان به سمت او می آیند و او از این بابت خوشحال هست اما ناگهان همهچیز شروع به تغییر میکند در ابتدا خیلی آهسته ولی کمکم سرعت میگیرد. او از کارها عقب میماند زیرا میزان کار از ظرفیت او فراتر است مشتریان بیوقفه به سمت او سرازیر میشوند و به تنهایی نمیتواند جواب آنها را بدهد. در این مرحله رشد کسبوکار، مجبور میشود با سرعت طاقتفرسا کار کند تا عقبماندگیها را جبران کند
در این مرحله اشتیاق او به نسبت بهکار رفته رفته فروکش میکند. تحویل سفارشها که زمانی زوتر از موعد انجام میشود اکنون به تأخیر مواجه میشود. او دقتش در کار را از دست میدهد و عیب و نقصها باعث اعتراض مشتریان میشود. او با خودش فکر میکند که دیگر مثل سابق بازدهی ندارد و اگر قرار باشد دوام بیاورد بایستی چیز های تغییر دهد. در این مرحله رشد، دوران کودکی کسبوکار به پایان رسیده است.
اگر در تغییرات لازم را در کسبوکار ایجاد نکند، در واقع کسبوکارش شکست خورده و اینگونه است که بیشتر کسب کارها از صحنه خارج میشوند وقتی این اتفاق میافتد اغلب صاحبان کسبوکار کارشان را رها میکنند و آنهایی که میمانند به دوران بعدی رشد کسب وکار یعنی نوجوانی وارد میشوند.
بیشتر بخوانید:
- تغییر wp-admin وردپرس برای محافظت از سایت
- آموزش سرچ کنسول گوگل
- اشتباهاتی که در انتخاب نام برند نباید انجام داد
مرحله سوم: دوران نوجوانی
سومین مرحله از مراحل رشد کسب و کار نوجوانی است.
دوران نوجوانی زمانی شروع میشود که او در مرحلهای از کسبوکار نیاز به کمک را احساس میکند مشخص نیست چقدر طول میکشد تا صاحب کسب وکار وارد این مرحله شود، اما هر کسبوکار اگر بخواهد رشد کند باید پس از مرحله کودکی وارد مرحله نوجوانی شود و بحران در مرحله کودک این امر را تسریع میبخشد. در این مرحله صاحب کسبوکار برای بقای خود درخواست کمک میکند و اولین کارمند خود را استخدام میکند تا کارهای که دوست ندارد انجام دهد و یا نمیداند چه طور آنها را انجام دهد به او واگذار میکند. در این مرحله، همچنان به رشد خود ادامه می دهد و باز کارمندان بیشتری استخدام میکند.
کمکم کارهای سبکتر و راحتتر میشود و در این لحظه احساس میکند که وارد زندگی راحتتر و رؤیایی شده حالا او رئیس شده و کارهای انجام میدهد که دوست دارد. در این مرحله دیده میشود که کارمندان کارهایشان را به درستی انجام نمیدهند و این باعث اعتراض مشتریان میشود
وقتی خودش با مشتریان کار میکرد چنین مسائلی اتفاق نمیافتاد بنابراین او بعضی امور را انجام میدهد.
در مرحله نوجوانی این اتفاق برای اغلب مشاغل روی میدهد
و شخص که به خاطر سلب مسئولیت مقام مدیریت را برعهدهگرفته تأثیر زیان باری بر کسبوکارش میگذارد
هرچه پیش میروید بیشتر متوجه میشود که هیچکس به اندازه خودش به کار و روش انجام کار اهمیت نمیدهد و هیچکس دوست ندارد به اندازه خودش سعی و تلاش کند. قدرت و تشخیص، توانایی، اشتیاق و علاقه هیچکس مانند خودش نیست و اگر قرار است تمام کارها درست و بینقص صورت بگیرد فقط بایستی توسط خودش اجرا شود و از این رو تمام کارها را خودش انجام میدهد
درواقع به دوران قبل رشد کسب وکار یعنی دوره کودکی بازمیگردد. دورهای که او بود و کسبوکارش، این داستان اغلب برای مشاغلی که در مرحله نوجوانی هستند تکرار میشود. وقتی کسبوکار وارد مرحله نوجوانی میشود درمییابد که همه کارها را بایستی خودش انجام دهد و مدام سرش شلوغ است.
بهرغم آنکه افراد را استخدام کرده تا در مقابل دستمزدی که میگیرند کارهایش را انجام دهند،
اما درنهایت هر کاری که ناتمام میماند بایستی خودش تمامش کند.
سه حالت قابل پیش بینی در دوران نوجوانی
حالت اول : بازگشت به دوران کودکی (دوباره کوچک شدن)
یکی از واکنشهای همیشگی و قابل پیشبینی صاحبان مشاغل در مقابل هرجومرج و آشفتگی دوران نوجوانی کسبوکار تصمیم برای دوباره کوچک شدن و برگشت به دوران کودکی است. زیرا آنها بر این باورند که اگر نمیتوان هرجومرج را کنترل کرد باید از دستش راحت شد. یعنی به دورانی برمیگردند که در آن همه کارها را خودش انجام میدادند کارمندی نداشتند تا نگرانش باشند، مشتریان زیادی نداشتند. خلاصه به دوران کودکی، یعنی زمانی که کسبوکار ساده بود برمیگردند
حالت دوم : ورشکستگی
کسبوکار که در مرحله نوجوانی است، چاره دیگری هم دارد که دردسر کمتری دارد و قطعاً فشار کمتری بر روی صاحبکار میآورد میتواند خیلی ساده به سرعت رشد کند و رشد کند، تا آنکه به خاطر شدت حرکتش خودش را نابود سازد. شرکتهای مثل: آیتل، شرکت رایانه ای اسبورن، کولکو اشاره کرد. این شرکتها آنقدر رشد کردند که غیر قابل کنترل شدند و کسانی که عهدهدار آنها بودند تقصیر را به گردن شانس، سرعت کار و فناوری پیشرفته میانداختند. درحالیکه این چیزها برای رشد کسب وکار لازم و ضروری است.
حالت سوم : بقا در مرحله نوجوانی
وحشتناکترین اتفاقی که میتواند در مرحله نوجوانی بیفتد این است
که شرکت در همان مرحله باقی بماند. صاحب کسب وکار سرسختانه تمایل دارد،
لجاجت میورزد تا در این مرحله باقی بماند و حاضر نیست شکست را قبول کند.
هر روز با این تفکر که جامعه مانند جنگل است و برای بقا باید به هر کاری دست زد سرکار میرود،
او در این جنگل زنده میماند اما به چه قیمتی؟ همیشه در حال نبرد هست
تا بتواند شغلش را حفظ کند اما هیچوقت خودش تغییر نمیکند.
بیشتر بخوانید:
- تغییر wp-admin وردپرس برای محافظت از سایت
- آموزش سرچ کنسول گوگل
- اشتباهاتی که در انتخاب نام برند نباید انجام داد
مرحله چهارم: بلوغ (بزرگسالی)
چهترمین مرحله از مراحل رشد کسب و کار بلوغ است.
تنها درصد بسیارت ناچیزی از کسب و کارهای تجاری به این مرحله می رسند.
شما به عنوان عضو افتخاری این کلوپ انحصاری، چندین گزینه منحصر به فرد در اختیار دارید.
شما می توانید یک مدیر ارشد اجرایی باقی بمانید، در حالی که به شدت از ساعات کار در اداره می کاهید.
یا می توانید یک قدم پایین تر بیایید و نقش مشاور را برعهده بگیرید
و مهارت های خود را با عوامل اجرایی شرکت خود تقسیم کنید.
البته شما همیشه حق فروش کسب و کار، عمومی کردن
آن یا استفاده از ثروت شرکت برای ایجاد سایر کسب و کارها را دارید.
در این مرحله، شما حق دارید که هدف منحصر به فرد خود را مشخص کنید. شما می توانید هر چقدر که می خواهید کار کنید، کم یا زیاد.
باز هم به عنوان یک کارآفرین، می توانید چالش جدیدی را آغاز کنید.