برندینگ
سلام به مهراکت خوش آمدید. با هم در این مقاله برندینگ آشنا میشویم.
برندینگ یا برندسازی چیست
برندسازی یا برندینگ فرآیندی است که در آن شما نام برند خود را برای مخاطبین معنا می کنید.
برندسازی یعنی تلاش برای رسیدن به معروفیت و محبوبیت. این موارد می تواند برای یک کسب و کار
یا یا برای یک شخص باشد که در آن شهرت و اعتبار مدنظر است.
فرآیند برندسازی به روش های مختلفی انجام میشود اما هدف نهایی آن تنها آگاهی مردم نسبت به نام و برند شما است.
استراتژی برندسازی چیست ؟
استراتژی برندسازی طرحی است که اهدافی خاص و بلندمدت را در برمی گیرد
و می تواند با تکامل و بهبود یک برند موفق حاصل شود و مجموعی از اجزای بنیانی
شرکت شما آن را قابل شناسایی می سازد. یک استراتژی مشخص و قابل اجرا
بر روی تمام جوانب یک کسب و کار تاثیرگذار است و به طور مستقیم
با نیازهای مشتری احساسات و محیط رقابتی مرتبط است.
مزایای برندینگ
از جمله مهمترین منافع برندینگ میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مهمترین خاصیت برندینگ برای هر کسبوکار، افزایش آگاهی مردم و معروفیت کسبوکار است.
رضایت و علاقه بیشتری نسبت به کار خود دارد. این رضایت به نوبه خود باعث
ایجاد حس تعلق و اشتیاق به کار و در نتیجه، افزایش بهره وری میشود.
اهمیت برندینگ در چیست؟
برای موفقیت در برندینگ شما باید نیازها و خواسته های مشتریان خود را بخوبی بشناسید
و استراتژی برند و شرکت خود را در هر زمان متناسب با آن برنامه ریزی کنید.
برندینگ شما با تجربیات و برداشت های قبلی مشتریان از بازار در ارتباط خواهد بود
و در کنار جذب عده ای به سوی شما مشخصا بخشی از مشتریان را از شما دور خواهد کرد.
برندینگ موفق باید هر روز در تلاش برای برای جلب بیشتر رضایت مشتریان و جذب مشتریان جدید باشد،
اینکار تنها در سایه تحقیقات میدانی درست، بررسی عملکرد و رضایت مشتریان
و تعیین استراتژی تبلیغاتی صحیح امکانپذیر است. در عمل، مدیریت برند پایه
و اساس مناسبی را برای بازاریابی و ارتباطات شما ایجاد خواهد کرد که عدم توجه به آن ممکن است شما را از رقبایتان عقب بیاندازد.
۷ مولفه برای داشتن استراتژی ساخت برند موفق
در ادامه شما را با ۷ عنصر لازم برای داشتن یک استراتژی تجاری موفق و جامع آشنا خواهیم کرد.
۱.هدف
هر برند یک وعده به مخاطب میدهد. اما در بازاری که در آن اعتماد مصرفکننده پایین و بودجه بالا است
تنها وعده یک برند نیست که آن را از سایر برندها متمایز میکند، بلکه داشتن هدفی خاص است.
همانطور که وعدهای که نام تجاری شما میدهد برای موقعیت برند شما لازم است هدف شما نیز اهمیت دارد.
زیرا این هدف به عنوان وجه تمایز میان شما و رقبای شما عمل میکند.
با توجه به استراتژیهای کسبوکار داخلی هدف را میتوانید به دو روش نشان دهید:
- کارکردی و عملی: این مفهوم بر ارزیابی موفقیتها به دلایل فوری و تجاری تمرکز دارد. به عنوان مثال هدف از یک کسبوکار این است که پول در بیاورد.
- مقصودی: این مفهوم بر موفقیت تاثیر میگذارد، زیرا به توانایی کسب درآمد و انجام کارهای خوب در جهان بستگی دارد.
۲.ثبات و انسجام
کلید انسجام این است که از صحبت درباره چیزهایی که به برند شما مرتبط نیست اجتناب کنید.
به عنوان مثال شما عکسی جدید به صفحه فیسبوک خود اضافه میکنید. آیا این تصویر با پیام شما
همخوانی دارد یا فقط چیز جالب یا خندهداری بوده است که به صراحت میتواند مخاطبان شما را گیج کند؟
هنگامی که در تلاش برای برندسازی از طریق پلتفرم هستید باید مطمئن شوید که تمام پیامهای شما یکپارچه است.
در نهایت این سازگاری باعث تشخیص نام تجاری شما شده و منجر به وفاداری مشتری به شما خواهد شد.
برای دیدن یک نمونه عالی از یکپارچگی بیایید نگاهی به برند کوکاکولا بیندازیم.
نتیجه تعهد این برند به انسجام تمام عناصر بازاریابی این برند با یکدیگر هماهنگ هستند.
این موضوع کمک کرده تا این برند تبدیل به یکی از برندهای شناخته شده جهان شود.
به عنوان مثال در سطح حسابهای رسانههای اجتماعی این برند نیز یکپارچگی نام تجاری آنها بسیار واضح است.
با زمان گذاشتن برای تعریف و توافق بر سر این یکپارچگی برندسازی شما نیز میتواند بسیار موفق باشد.
مطالب بیشتر بخوانید:
۳.احساسات
مشتریان همیشه منطقی نیستند. گاهی مردم حاضرند پول بیشتری برای خرید یک برند شناخته شده بدهند
تا پول کمتری برای یک جنس بهتر و ارزانتر. اما چرا؟
زیرا این برندها با استفاده از برندسازی احساسی باعث ایجاد یک جامعه برای نام تجاری خود شدهاند
و به این صورت بین برند خود و مشتریان اتصال برقرار کردهاند.
این برندها با ایجاد فضای احساسی که به مخاطب این حس را میدهد که باید جامعه خود را بزرگتر کنند،
قادر است خود را به عنوان یک انتخاب واضح برای کسانیکه میخواهند آن محصول را خریداری کنند تعیین کند.
مردم تمایل ذاتی برای ایجاد روابط دارند. مارک لری که یک محقق و روانشناس است معتقد است
که مردم نیاز به احساس ارتباط نزدیک با دیگران دارند و این روابط نزدیک بخش عمدهای از رفتار انسانی است.
درسی که از این نکته میتوان آموخت این است که باید راهی برای ارتباط با مشتریان خود در سطحی عاطفیتر
و عمیقتر بیابید. باید دریابید که آیا به آنها آرامش میدهید؟ آنها شما را به عنوان بخشی از خانواده خود احساس میکنند؟
آیا زندگی را برای آنها سادهتر کردهاید؟ این عوامل محرک و عواملی مانند
این برای تقویت رابطه شما با مشتری و همچنین ایجاد وفاداری مشتری به شما کمک میکند.
۴.انعطافپذیری
در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است بازاریابان باید انعطافپذیر باقی بمانند تا بتوانند
با مردم در ارتباط باشند. همچنین این انعطافپذیری باعث ایجاد خلاقیت در کمپینهای بازاریابی شما میشود.
شما ممکن است به این فکر کنید که: خوب من چگونه باید انعطافپذیر باقی بمانم؟
سوال بسیار خوبی است. در حالیکه انسجام و یکپارچگی برای تنظیم استانداردهای برندسازی شما لازم است،
انعطافپذیری نیز شما را قادر میسازد تا تنظیماتی را ایجاد کنید که باعث و تشخیص رویکرد شما شود.
به عبارت دیگر، برنامههای هویت موثر نیاز به یکپارچگی دارد تا بتواند تشخیص داده شود و شناسایی شود،
اما برای تازه نگه داشتن این موارد باید تنوع و انعطافپذیری وجود داشته باشد.
یک نمونه عالی برای این نوع تعادل استراتژیک میتواند برند Old Spice باشد. این روزها برندOld Spice
یکی از بهترین نمونهها از بازاریابی موفق در سراسر دنیا است. تا پیش از این برند تنها یک نیاز برای پدران بود
اما امروزه این برند یک برند بسیار معروف و محبوب برای تمام سنین است. و راز این موفقیت نیز تنها انعطافپذیری این برند است.
توجه داشته باشید که باید کاری انجام دهید که از جایگاه برند خود محافظت کنید. Old Spice به
خوبی توانست با توجه به نیاز بازار این انعطافپذیری را داشته باشد و همچنین جایگاه برند خود را نیز حفظ کند.
بنابراین اگر استراتژیها و تاکتیکهای قدیمی شما دیگر کار نمیکند از تغییر دادن آنها نترسید.
فقط به این دلیل که این استراتژیها در گذشته کار میکرده دلیل ندارد که اکنون نیز برای شما کار کند.
اجازه دهید که مخاطبان شما، شما را در راههای تازه و جدید ببینند. آیا مشاغلی وجود دارد که برند شما بتواند ایجاد کند؟
آیا ویژگیهایی درباره محصول شما وجود دارد که هنوز برجسته نشده است؟ از آنهایی استفاده کنید
که برای مشتریان جدید است و به دلیل اینکه محصولات قدیمی شما را دوست داشتند بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند.
۵.مشارکت کارکنان
همانطور که قبلا گفتیم، اگر شما تمایل به برندسازی دارید دستیابی به یک احساس یکپارچه بسیار مهم است.
این نکته بسیار مهم است که کارکنان شما نیز چگونه با مشتریان ارتباط برقرار میکنند تا بتوانند درک درستی از برند شما را به آنها بدهند.
اگر نام تجاری شما از طریق سرگرمیهای توییتر بسیار جذاب دیده میشود، منطقی به نظر نمیرسد
که زمانیکه با شرکت شما تماس میگیرد با یک پشتیبانی بداخلاق و ترشروی صحبت کند.
برای جلوگیری از این تجربه ناسازگار بهتر است کارکنان خود را در این جهت با اهداف خود یکپارچه و هماهنگ سازید.
۶.وفاداری
اکر شما در حال حاضر مشتریانی دارید که شما را دوست دارند، شرکت شما و برند شما باید بخاطر این عشق
به آنها پاداش دهد. این دسته از مشتریان به شما وفادار هستند، شما را به دوستان خود معرفی میکنند
و درواقع به عنوان سفیران برند شما عمل میکنند. وفاداری این افراد برای شما مشتری بیشتر
و در نتیجه سود بیشتر به ارمغان خواهد آورد.
گاهی تنها یک تشکر میتواند تنها چیزی باشد که لازم است انجام دهید. اما پس از آن باید از این فراتر روید
و شاید ممکن باشد یک نامه شخصی به آنها بنویسید. برای آنها برخی چیزهای خاص ارسال کنید
یا از آنها بخواهید نظرات خود را برای شما ارسال کنند تا در وبسایت خود از آنها استفاده کنید.
وقتی ما در هاتاسپات به 15000 مخاطب رسیدیم میخواستیم یک تشکر بزرگ از آنها به عمل بیاوریم،
در حالیکه برای برند خودمان نیز خوب باشد. بنابراین ما 15000 توپ پینگپنگ نارنجی را از بالکن طبقه چهارم
برای تشکر از مشتری در بالنهال فلزی بزرگ قرار دادیم. در حالیکه ممکن است برای برخی افرادی
کمی غیرعادی به نظر برسد، برای کسانیکه برند ما را میشناختند کاملا قابل درک بود و حس میشد.
وفاداری بخش مهمی از استراتژی هر برند است. برجسته کردن یک رابطه مثبت بین شما
و مشتریان شما باعث میشود مشتریان بالقوه نیز تمایل به انتخاب برند شما داشته باشند.
۷.آگاهی رقابتی
رقابت را به عنوان یک چالش برای بهبود استراتژی خود ایجاد ارزش بیشتر در برند خود در نظر بگیرید.
شما با رقیبتان در همان کسبوکار هستید و همان مشتریان را دارید بنابراین بایستید و تماشا کنید که رقیبانتان چه کاری انجام میدهند.
آیا برخی استراتژیهای آنها موفق عمل میکند؟ میتوانید
حتی از برخی شکستهای آنها به منظور تجربه و بهبود شرکت خود استفاده کنید.
مثلا درمورد هاتاسپات، استفاده از برنامههای شبکههای اجتماعی و خواندن مقالات دیگر یک رقابت است.
شما با توجه به استراتژیهای رقیب خود اگر میخواهید برند خود را ارتقا دهید، نباید هر حرکتی را که آنها انجام میدهند دیکته کنید.
مطمئنا شما یک محصول و سرویس مشابه با شرکتهای دیگر دارید که در رقابت با شما هستند،
شما باید از رقیب خود متمایز باشید. با تکرار هر حرکتی که رقیب شما میکند باعث از بین رفتن این تمایز بین برند خود و رقیبانتان میشوید.